لیوان ۱۴۰۳/۰۱/۲۸، 8:53 توی رگ هایمجوش و خروش حضور بهار استآمدی جان دلم؟آمدی که اینگونه بهار آوردی؟این بهار از رگ هایمجاری شده به قلبم#سیما_امیرخانی سیما امیرخانی بخوانید, ...ادامه مطلب
قلمرو موسیقی قلب است جایی که تو راه می روی همه آهنگ ها از موهای تو به آسمان می رسد ... #عباس_معروفى, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۲/۰۶/۰۲، 5:3 انکار کن که ما تمام پاییزهای تاریخ رابا هم قدم زدهایمو برگها برای ما افتادهاندو به شادی رقصیدهانددستهایت را همیشه من گرم کردهاملبخندت را من غش کردهامو نگاهت را تنها من کِیف کردهام!بگذار خدا کیفاش کوک باشداز فکر کردن به ما-لبخندش را ببین-اگر دیداری هم نباشدحتی اگر لمسی هم نباشدبیدلیل برای بعضیهاهمیشه جایی در دلهایمان هست .#جمال_ثریا جمال ثریا بخوانید, ...ادامه مطلب
این روزگار ناسازگار رابهاری چون دستهای بلند آزادیگل افشان خواهد نمودپس ژینا را گفتندبرویاند بهار راشکفتن راآغاز را ... آزادی را ...#شهرآبانپ.ن:#موسیقی Aref- If You Don't Exist (Hirosan Remix) بخوانید, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۱۱/۱۰، 18:44 خیلی زود عاشق هم شدیم. مثل بیشتر عشقها، تقریبا بیدلیل.یعنی، حتی اگر دلیلی داشته باشد، من دلیلش را بخاطر نمیآورم. تنها دلیلی که به خاطر میرسد انگشتان افسانه است.من به طرز احمقانهای ناگهان عاشق دستها و انگشتهای او شدم. در واقع اول انگشتهایش را دیدم و بعد صورتش را.دست راستش را گذاشته بود روی پیشخوان کتابخانه و داشت با دست چپ چند تار مو را که روی گونهی راستش افتاده بود زیر روسریاش میگذاشت.همهی اینها چند ثانیه بیشتر طول نکشید. حتی وقتی روسریاش را صاف کرد و دستش را پایین آورد و من میتوانستم نیمرخش را ببینم، هنوز محو دستها بودم.داشتم فکر میکردم... یعنی حس میکردم که این انگشتها به خاطر ظرافت و زیبایی و انحنای نرم و معصومیت تا مرز تقدسشان شایستهی دوستداشتناند. همان لحظه بود که عاشقاش شدم.#مصطفی_مستورپ.ن:دلتنگی [ دِ ت َ ] : گرفتگی دل از اندوه.دلتنگی، مزخرفترین احساس شیرین رنجآور دلنشین سوزناک خوشایند مسکوت کنندهی مهیج نامطلوب دوستداشتنی عذاب آور مطبوع دردناک برانگیزندهی جانگداز سکرآور لامروت ناگسیخته و ناگسستنی قلب و روح و جان آدمیزاد است! - لغت نامه - مصطفی مستور بخوانید, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۱۰/۱۷، 14:58 تکههایی از من کنار توست؟ شاید!!اما تکههایی از تو کنار من است که بیش تر از تکههای خودم در من زندگی میکند. هر کدامشان در فصلی دلتنگ میشوند. یکی شان این روزهای زمستانی های های گریه میکند و تاب دوری تکههای وقت پاییز را ندارد. تکههای بهار و تابستان هم حریف این بیتابی نیستند......قوی باش!! باید تاب بیاوریم این روزهای سیاه و تلخ را که هم او نیست؛ و هم چنگ میزنیم به دستار آزادی. اشکهایت را نگهدار برای روز دستانش، برای مستی چشمهایش، برای خاورمیانه سینههایش!!#شهرآبانپ.ن:# موسیقی : Lost - David Helpling & Jon Jenkinsهیج کاری تو جهان نیست که تو ... تو نتونی انجامش بدی!! میدون آزادی مال ماست. مال هم ی ماست.. شهرآبان بخوانید, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۰۸/۱۳، 14:56 همچی،تکرارش خسته کنندست؛جز بوسه.چون فراموش نمیشه.وقتی دل میگه،چشم میبینه،لب میبوسه،مغز ذخیره میکنه،لذتش به یادگار میمونه.#ناشناسپ.ن:بوسههای تو در آزادی را انتظار میکشم.... ناشناس بخوانید, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۰۶/۳۱، 14:54 شهریور آیه های عاشقانه ایستکه خداوندبه روی دفترفصل ها مینگاردو وحی میشود به واسطهی نسیم شب ها، به دل عشاقی کهپیامبرشان مجنون است...#لادریپ.ن: .... خون در رگهایت لادری بخوانید, ...ادامه مطلب
من برایِ تمامِ آنچه هنوز با تو تجربه نکردهام دلتنگم . #لاادری, ...ادامه مطلب
شعرِ من دستهای توست و هراسِ از دست دادنت که از دست دادنِ زندگیست .. #حامد_ابراهیم_پور, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۰۳/۳۱، 18:19 دنیا خیال می کند گمت کرده امدنیا جای کوچکی ستبرای کسی که واقعا عاشق استپیدا کردن سوزن از انبار کاهکار سختی نیستوقتی آهنربایی قوی در سینه ات باشد. #محسن_حسینخانیپ.ن:۱. حتا با قابهای دونفره هم که باشی، آهنربایی در سینه داری که مغناطیسش در فراسوی جهان است. ۲. بخند که براستی سزاواری به خندهایت ... محسن حسینخانی بخوانید, ...ادامه مطلب
دیدار ما، تصور یک بینهایت است... #فاضل_نظری, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۰۳/۱۵، 12:36 قربانت بروم که به قدر تمام درختهای دنیا دوستت دارم.چرا که فقط تو و درختها ارزش دوست داشتن دارید.چرا که سبز میشوید.هر سال سبز میشوید و تازه میشوید و سایه دارید و پر از پرنده هستید و نفستان عطر روان است و ریشههایتان در خاک، که جز خاک حقیقی وجود ندارد.زندگی به یک چنین علاقههای کوچکی بسته شده و این علاقهها با همۀ کوچکیشان حیاتی هستند و با وجود این به دست نمیآیند. قربانت بروم.من که تو را دوست دارم.من که تو را دوست دارم.من که تو را دوست دارم.از نامههای #فروغ_فرخزاد به ابراهیم گلستان فروغ فرخزاد بخوانید, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۰۲/۳۱، 5:33 مرا درخت صدا کنسپس دستهایت را دور تنهام بندازو چون پرندهای گمشده در رگبارصدایت را به گریبانم بریزخواهی دید هنوز زندهامو شاخههایمجوان میشود#مجید_لوافپ.ن:دستهایت، آن ساقههای ترد و نازک خواستن.... مجید لواف بخوانید, ...ادامه مطلب
لیوان ۱۴۰۱/۰۲/۲۴، 14:34 یک رویا دارم، شاید کمی بیشتر دست چپم را دور شانهات بیاندازم و دست راستم را دور شانه دنیا و آن وقت به ماه بگویم «از ما عکس بگیر!»#ریاض_الصباح_الحسینپ.ن:و داستان شانههایت که قرار بی قراری است. ریاض الصباح الحسین بخوانید, ...ادامه مطلب